دسته
جك وSMS
ستاره ها
ايرانشناسي
مهدويت
خبر گزاري مهدي فخر در شهر ستان ها
كرمان شناسي
بهترين مطالب
آموزش گام به گام تنیس
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 277863
تعداد نوشته ها : 622
تعداد نظرات : 55
Rss
طراح قالب

اه اه  من که همین الانش دارم می ترسم

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

چه صحنه ای

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

چه قدر ملوس

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
یک روز منصور ماشینه باباش را ورداشت و گفت بزن بریم به سرعت برق و باد
و با یک موتوری تصادف کرد و موتوری به منصور گفت دیوونه دیوونه دیوونه شو دیوونه
همان لحضه پلیسی که آنجا بود به او گفت شهرو به هم ریختی دیگه چی میخوای؟
بعد منصور رفت پیش پدرش و گفت منو ببخش منو ببخش!
و بعد پدرش به او گفت تو عزیزه دلمی تو عزیزه دلمی
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

 

پایتخت فرهنگی ایران

«اصفهان در یک دوره بعد از آغاز اسلام، حدود 400 سال پایتخت بوده است؛ در دوران آل بویه، سلجوقیان و صفویه. این شهر بعد از بغداد که البته شهری ایرانی نیست ولی 500 سال پایتخت اسلام بود، بیشترین قدمت را دارد.»

مهندس ابوالحسین میرعمادی – دبیر ستاد مشورتی پایتخت فرهنگی – در ادامه، می افزاید: «علاوه بر این، اصفهان یک دوره 800 ساله قدمت و تمدن دارد که همین باعث شده در آنجا مکتبی هنری – فرهنگی به وجود بیاید؛ مکتبی که در تمام زمینه های فرهنگی و هنری مثل موسیقی، تئاتر، نقاشی، فرش و به ویژه معماری و شهرسازی، حرف های زیادی برای گفتن دارد».

پایتخت فرهنگی ایران
اصفهان تا دی ماه امسال پایتخت جهان اسلام است و با توجه به ظرفیت های این شهر به عنوان اولین شهر با جنبه های بین المللی و آینده نگرانه، پیشنهاد انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت دائمی فرهنگی ایران مطرح شده است.

عدالت،هماهنگی و یکنواختی از نظر فکر و اندیشه  و استفاده بجا از همه هنرها، در مکان ها و فضاها و احترام قائل شدن برای مردم، چیزی است که در معماری اصفهان به چشم می خورد. اگر قبول کنیم که اندیشه های ما در ساخت و سازهایمان نمود پیدا می کند، آن وقت باید بپذیریم که در ساخت اصفهان، نگاهی اندیشمند، آینده نگر و فیلسوفانه دیده می شود».

پایتخت فرهنگی ایران

او معتقد است فرهنگمان را گرد و غباری فراگرفته که باید آن را پاک کنیم و الگوی مناسب را نشان دهیم. این مسئله ای است که در پیشنهاد اصفهان به عنوان پایتخت دائمی فرهنگی، مدنظر ارائه کنندگان طرح است.

این برنامه با ارسال بیانیه، برگزاری سمینار، دعوت از اندیشمندان ایرانی و ارائه تجربه های سایر جاهای جهان، پیگیری می شود.

«فلورانس» و «سن پترزبورگ» پایتخت های دائمی فرهنگی ایتالیا و روسیه هستند که از نظر میرعمادی و با ارائه دلیل، برخی از شرایط اصفهان را نیز ندارند؛ مثل وجود کاخ های عظیم در سن پترزبورگ و معماری نامتناسب اطراف آن.

او می افزاید:

«اصفهان را باید از 20 وجه بررسی کرد؛ از نظر مسائلی مثل موجودیت این شهر، مسائل فنی مثل مقاومت در برابر زلزله، مسائل تاریخی، جغرافیایی سرمایه های انسانی و ...».
پایتخت فرهنگی ایران

این پیشنهاد از سوی انجمن مفاخر معماری ایران در جهت تمرکز زدایی از تهران و به دلیل تهاجم فرهنگی خودمان در ساخت و ساز نامتناسب و لجام گسیخته این شهر ارائه شده است.

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387


پزشکی قانونی به تیمارستان دولتی سر کشی می کرد و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد . وی را صدا کرد و با کمال مهربانی پرسید :
ببخشید آقا . شما را به چه علتی به تیمارستان آورده اند ؟
مرد در جواب گفت :
آقای دکتر ، بنده زنی گرفتم که دختری 18 ساله داشت . روزی پدرم از این دختر خوشش آمد و او را به زنی گرفت . از آن روز به بعد زن من ، مادر زن پدر شوهرش شد ، چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود پسری زائید که نامش را چنگیز گذاشتند ، چنگیز برادر من شد ، زیرا پسر پدرم بود . اما در همان حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدر بزرگ برادر نا تنی خود شده بودم !
یه مدت بعد زن من پسری زائید و از آن روز زن پدرم ، خواهر نا تنی پسرم و حتی مادر بزرگ او شد ، در صورتی که پسرم ، برادر مادر بزرگ خود و حتی نوه او بود.
از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم می شود ، بنده ظاهراً خواهر زاده پسرم شده ام ، ضمناً من پدر مادرم و پدر بزرگ خود هستم . پس پدرم ، هم برادر من است و هم نوه ام !!!!!
حالا آقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید ، کارتان به تیمارستان نمی کشید ؟!

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
یه روز تو جزیرة آدمخوارها یه پدر و پسر که گشنگی بهشون فشار آورده بود راه می افتن برای شکار انشان ، بلکه چیزی گیر بیارن . بعد از کلی گشتن بالاخره یه آدمیزاده پیدا میکنن.
اونم چی یه دختر ترگل مرگل و خوشگل ،
پسره میگه بابا بزن .
پدره نیزه اش رو در میاره و هدف میگیره .هی نیزش رو عقب جلو میکنه ولی نمی زنه .
پسره می گه بابا پس چرا نمی زنیش .
بابا میگه : پسرم چشوره اینو ببریم خونه و بجاش مامانتو بخوریم .
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

 

تا به‌ حال‌ چند تا سفر رفته‌اید؟ دورترین‌ جایی‌ که‌ رفته‌اید کجا بوده‌؟ شمال‌؟ مشهد؟ جنوب‌؟ خارج‌؟ فضا هم‌ رفته‌اید؟ به‌ اعماق‌ دریاها هم‌ رفته‌اید؟ توی‌ جنگل‌های‌ شگفت‌انگیز هم‌ رفته‌اید؟ اگر با من‌ همراه‌ باشید شما را همه‌ جا می‌برم‌؛ همه‌ به‌ من‌ می‌گویند: «عمو مسافر». نه‌ یک‌ عمو مسافر معمولی‌، بلکه‌ عمو مسافر عجیب‌ غریب‌؛ چون‌ همه‌اش‌ به‌ جاهای‌ عجیب‌ و غریب‌ سفر می‌کنم‌. حالا این‌ هم‌ اولین‌ دست پخت‌ عمو مسافر عجیب‌ غریب‌.

سفرهای عمو مسافر عجیب غریب!!!

 صبر کنید تا اولش‌ یک‌ سؤال‌ کوچک‌ بپرسم‌: چرا ما باید سفر برویم‌؟ جوابش‌ ساده‌ است‌. تا دنیایی‌ را که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ بهتر بشناسیم‌، و بفهمیم‌ خداوند چه‌ چیزهای‌ عجیب‌ و غریبی‌ خلق‌ کرده‌ است‌. ما هر چه‌قدر دنیای‌ خودمان‌ را بهتر بشناسیم‌ بهتر می‌توانیم‌ در آن‌ زندگی‌ کنیم‌. حالا برویم‌ به‌ یک‌ سفر عجیب‌ غریب‌.

 سفری‌ به‌ کهکشان‌ها

 این‌ سفر فقط‌ با سفینه‌های‌ فضایی‌ ممکن‌ است‌. پس‌ سوار سفینه‌ی‌ مخصوص‌ عمو مسافر عجیب‌ غریب‌ شوید و کمربندها را سفت‌ ببندید، مبادا در اعماق‌ فضا گم‌ شوید!

 ما کجا زندگی‌ می‌کنیم‌؟

 ما در جهانی‌ بسیار پهناور و بیکران‌ زندگی‌ می‌کنیم‌. کره‌ی‌ زمینی‌ که‌ از نظر ما خیلی‌ بزرگ‌ است‌، در مقایسه‌ با عظمت‌ جهان‌، خیلی‌ خیلی‌ کوچک‌ است‌.

زندگی‌ زمین‌ و همه‌ی‌ موجودات‌ آن‌، به‌ خورشید بستگی‌ دارد که‌ در برابر جهان‌ مثل‌ یک‌ دانه‌ی‌ برنج‌ در برابر یک‌ کیسه‌ی‌ پر برنج‌ است‌.

 عجایبی‌ که‌ من‌ در فضا دیده‌ام‌ اندازه‌ی‌ تمام‌ مشق‌های‌ شماست‌. فقط‌ چند تایش‌ را برای‌ شما می‌نویسم‌.

 1 ـ کره‌ی‌ زمین‌ همراه‌ با 8 سیاره‌ی‌ دیگر به‌ دور ستاره‌ای‌ به‌ نام‌ خورشید در گردش‌اند. نام‌ این‌ خانواده‌ی‌ مهربان‌، منظومه‌ی‌ شمسی‌ است‌.

 2 ـ منظومه‌ی‌ شمسی‌ عضوی‌ از خانواده‌ای‌ بسیار شلوغ‌ به‌ نام‌ کهکشان‌ راه‌ شیری‌ است‌. کهکشان‌ راه‌ شیری‌، حدود 300 میلیارد ستاره‌ دارد که‌ خورشید ما تنها یکی‌ از معمولی‌ترین‌ آن‌ ستارگان‌ است‌. عظمت‌ بعضی‌ از این‌ ستارگان‌ تا حدی‌ است‌ که‌ تمام‌ فاصله‌ی‌ زمین‌ تا خورشید را کاملاً پر می‌کند. برخی‌، از زمین‌ ما هم‌ کوچک‌ترند!

سفرهای عمو مسافر عجیب غریب!!!

 3 ـ خانه‌ی‌ ستارگان‌، کهکشان‌ها هستند. هر کهکشان‌ مجموعه‌ای‌ است‌ حدود 100 تا 400 میلیارد ستاره‌. یک‌ کهکشان‌ به‌ طور متوسط‌ 200 هزار سال‌ نوری‌ طول‌ دارد؛ یعنی‌ 200 هزار سال‌ طول‌ می‌کشد تا نور با سرعت‌ 000/300 کیلومتر در ثانیه‌ از یک‌ سوی‌ کهکشان‌ به‌ سوی‌ دیگر آن‌ برسد.

 4 ـ در جهان‌، میلیون‌ها کهکشان‌ وجود دارد. عمر پیرترین‌ این‌ کهکشان‌ها به‌ حدود 13 میلیارد سال‌ می‌رسد. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ عمر زمین‌ و خورشید تنها 5 میلیارد سال‌ است‌.

 

حال‌ فرض‌ کنید کره‌ی‌ زمین‌ به‌ قطر یک‌ سانتی‌ متر است‌؛ یعنی‌ نصف‌ یک‌ بند انگشت‌ من‌ و شما. اگر زمین‌ این‌ اندازه‌ باشد، فکر می‌کنید حالا خورشید چه‌ اندازه‌ای‌ است‌؟ بله‌، خورشید، کره‌ای‌ به‌ قطر یک‌ متر یا صد سانتی‌متر خواهد بود.

حالا فکر می‌کنید این‌ خورشید یک‌ متری‌ در چه‌ فاصله‌ای‌ از زمین‌ یک‌ سانتی‌متری‌ ما قرار دارد؟ 1 متری‌؟ 10 متری‌؟ 50 متری‌؟ نه‌، از آن‌ هم‌ دورتر! با مقیاس‌ فوق‌، زمین‌ در 115 متری‌ خورشید خواهد بود! حالا صبر کنید، سفر ما لحظه‌ به‌ لحظه‌ هیجان‌انگیزتر می‌شود.

 خوب‌، گفتیم‌ که‌ خورشید، ماه و زمین‌ عضوی‌ از خانواده‌ای‌ شلوغ‌ به‌ نام‌ کهکشان‌ راه‌ شیری‌ است‌ و در این‌ خانواده‌ 300 میلیارد ستاره‌ خواهر و برادر وجود دارند. نزدیک‌ترین‌ ستاره‌ به‌ خورشید ما، در این‌ فضای‌ کهکشانی‌، ستاره‌ی‌ «آلفا قنطورس‌» است‌. می‌دانید این‌ نزدیک‌ترین‌ خواهر خورشید در چه‌ فاصله‌ای‌ از خورشید سکونت‌ دارد؟ در 38 کیلومتری‌! یعنی‌ خورشید یک‌ متری‌ ما تا 38 کیلومتر دورتر، هیچ‌ همسایه‌ای‌ ندارد.

سفرهای عمو مسافر عجیب غریب!!!

 حالا با این‌ زمین‌ یک‌ سانتی‌متری‌، خورشید یک‌ متری‌ و خواهری‌ که‌ در 38 کیلومتری‌ خانه‌ دارد، کهکشان‌ راه‌ شیری‌ ما چه‌ قدر قطر دارد؟ با این‌ مقیاس‌ کوچک‌، کهکشان‌ راه‌ شیری‌ مساحتی‌ با قطر دو میلیون‌ و هفتصد هزار کیلومتر دارد! حالا فکر می‌کنید در این‌ ابعاد کوچک‌ شده‌، کهکشان‌ همسایه‌ی‌ ما، در چه‌ فاصله‌ای‌ از کهکشان‌ راه‌ شیری‌ قرار دارد؟ در 18 میلیارد کیلومتری‌! تازه‌ ما هنوز سخن‌ از دیگر کهکشان‌های‌ عالم‌ نکرده‌ایم‌ و نگفته‌ایم‌ که‌ در جهان‌ ما میلیون‌ها کهکشان‌ وجود دارد که‌ در هر کدام‌،

میلیون‌ها میلیون‌ خورشید می‌درخشند و این‌ که‌ خود کهکشان‌ها عضو خانواده‌ای‌ بزرگ‌تر به‌ نام‌ خوشه‌های‌ کهکشانی‌ هستند و هر خوشه‌ی‌ کهکشانی‌ خود، شامل‌ هزاران‌ کهکشان‌ است‌.

 تازه‌ این‌ خوشه‌های‌ کهکشانی‌ خود عضو مجموعه‌ای‌ عظیم‌تر به‌ نام‌ اَبَر خوشه‌های‌ کهکشانی‌اند!

 در دهه‌ی‌ اخیر، دانشمندان‌، تلسکوپ‌ فضایی‌ «هابل‌» را بر نقطه‌ای‌ تاریک‌ در آسمان‌ که‌ با تلسکوپ‌های‌ معمولی‌ خالی‌ از هر ستاره‌ بود، متمرکز کردند و در این‌ نقاط‌ شاهد هزاران‌ هزار کهکشان‌ بودند؛ یعنی‌ در اعماق‌ هر نقطه‌ای‌ در آسمان،‌ بالای‌ سرما، هزاران‌ هزار کهکشان‌ وجود دارد! در نومیدی‌، بسی‌ امید است‌؛ پایان‌ هر نقطه‌ی‌ تاریک‌، هزاران‌ کهکشان‌ سپید است‌.

 خب‌ خسته‌ نباشید!توجه کردید که‌ جهان‌ ما چه‌قدر بزرگ‌ است‌؟ قبل‌ از این‌ که‌ خداحافظی‌ کنم‌، دختر خانم‌ها دستور آشپزی‌ زیر را حتما مطالعه‌ کنند (آقا پسرهای‌ علاقه‌مند به‌ آشپزی‌ هم‌ می‌توانند بخوانند).

 دستور پختن‌ یک‌ ستاره‌

 بسیار بسیار ساده‌ است‌. ابتدا مقدار بسیار زیادی‌ ابر، غبار و گاز بین‌ ستاره‌ای‌ را در جای‌ بسیار کوچکی‌ فشرده‌ کنید. این‌ کار، اتم‌های‌ هیدروژن‌ این‌ ابر را به‌ هم‌ نزدیک‌ می‌کند و فشردگی‌ ابر، بر اثر نیروی‌ گرانش‌ آن‌قدر ادامه‌ می‌یابد  تا جوش‌ هسته‌ای‌ آغاز شود؛ یعنی‌ همه‌ چیز به‌ هم‌ می‌چسبد و ستاره‌ در حال‌ درست‌ شدن‌ است‌. این‌ فشرده‌ شدن‌ آن‌قدر ادامه‌ پیدا می‌کند تا این‌ که‌ به‌ حالت‌ تعادل‌ در آید. حالا با کمال‌ تعجب‌ خواهید دید که‌ یک‌ ستاره‌ متولد شده‌ است‌. غذای‌ نورانی‌ و خوش‌مزه‌ی‌ شما آماده‌ است‌. نوش‌جان‌تان‌!

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
یا می دانید چرا از مار می ترسیم؟

اگر یک مار را به کودک نشان دهند نمی ترسد. در واقع بیشتر کودکان از مار وحشت ندارند حتی بدون ترس با آن بازی می کنند.

اما وقتی کودک بزرگ می شود ترس از مار در او بوجود می آید. شاید این ترس را از والدین و یا بزرگترهای خود بدست می آورد. در فیلم ها و کارتونها نیز مار را موجود وحشت انگیزی نشان می دهند که در یک چشم برهم زدن به انسان حمله می کند. این امر در اکثر مواقع حقیقت ندارد و فقط به این دلیل است که مردم از مار می ترسند.

یا می دانید چرا از مار می ترسیم؟

عجیب اینکه بچه شامپانزه بطور غریزی از مار می ترسد، حتی اگر از بدو تولد او را در قفس و به دور از خطرات جنگل نگه دارند و اصلا مار را ندیده باشد،باز هم در اولین برخورد با این موجود، از خود واکنش ترس را نشان می دهند. 

این مسئله نشان دهنده این است که برخلاف انسان،ترس شامپانزه،اکتسابی نیست.بلکه امری غریزی است.
.همچنین این نکته نیز جالب است که واکنش ترس به سرعت از والدین انسان به کودک منتقل می شود.پس در بسیاری از مواقع، اگر ما از چیزی می ترسیم،به آن معنا نیست که چیز خاصی وجود دارد که ترس را تولید کند،بلکه نشان دهنده آنست که تلقین به ترسیدن،مسئله ای بسیار مهم است.
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
دید با خو عندلیبی زاغ را--- گفت با او زینت آفاق را

عندلیب از روی بیداری و هوش---گفت با او این گل است و نیک نوش

زاغ ساده بر زمین آمد فرود--- خورد اندک از گل اطراف رود

گفت به به نیک نوشی بود این--- مزه آفاق داد و انگبین

عندلیب با خود بگفتا وای وای--- او خورد شهد و من اینجا در سرای

رفت و خورد و مرد و غفلت پیشه کرد---عاقبت او در دروغ دل ریشه کرد

هر که گفتا یک دروغ اندر صیام---خورد آخر گل به عنوان طعام
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
یه روز من در اتوبوسی عازم مشهد بودم،در نزدیکیهای قم بودیم و از کنار رود نمک رد می شدیم (رودی سفید رنگ که مملو از نمک بود)دو نفر مرد عربی جلوی ما بودند ویکی به بغل دستیش که محو تماشای آن رود نمک بود با حالت هیجان و البته به عربی گفت:هی نگاه کن این نمکه ها.بغل دستیش که یه لحظه متوجه حرفاش شد وانگار از اینکه دوستش تا این حد او را بی خبر از همه چی قلمداد کرده بود با یک حالت عصبانی وبا صدای بلند (به عربی)فریاد زد:«بعرف».(یعنی می دونم).ولی چون آن کلمه را با صدای بلند گفت همه مسافرین همه زدند زیر خنده و همه در همان حالت خنده به هم دیگه می گفتند:یارو را نگاه قم و برف.

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
پلیس : ببخشید خانم آیا توانستید شماره ماشینی که به شما زد بردارید
خانم : خیر آقای پلیس اما خوب یادمه خانمی که پشت رل بود بلیزی سفید با خالهای سفید پوشیده بود جنس کت و دامنش فاستونی بود
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
مردی در دریا در حال غرق شدن بود و مرتبا داد می زد و کمک می خواست .
پسری که در ساحل ایستاده بود به او گفت : آقا چرا اینقدر داد می زنی
مرد در حال دست و پا زنان بود گفت آخه دارم غرق می شوم
پسر : خب من هم مثل شما شنا بلد نیستم ولی داد نمی زنم
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

"غار قوری قلعه"

 

آفتاب مثل همیشه در آسمان می درخشید و زیبایی خاصی به جاده سرسبز شمال کرمانشاه،بخشیده بود. به سمت «غار قوری قلعه»(1)، شگفت انگیزترین غار آبی آسیا،حرکت می کردیم.

باید مسیری به طول تقریباً 88 کیلومتر را از کرمانشاه طی کنیم تا به دره «مران» (غارها)، در 28 کیلومتری جاده روانسر به پاوه، برسیم.

از یک طرف دشت و از یک طرف کوه ها، زیبایی جاده را دو چندان می کند؛....، زمان زیادی طول نمی کشد که به مقصد می رسیم.

از اتوبوس پیاده و وارد محوطه ای بزرگ می شویم؛ قسمتی برای توقف ماشین ها، قسمتی فضای سبز چمن کاری شده و آلاچیق هایی که در کنارشان ساخته شده و در آن طرف هم چند تا مغازه که می شود انواع تنقلات را پیدا کرد.

در سمت راست محوطه، مسیر سنگی رو به بالایی است که به غار ختم می شود، جنگل های بلوط اطراف غار، زیبایی خاصی به آن داده اند.

در قسمت ورودی غار، تابلویی بزرگ نصب شده که مشخصات غار در آن شرح داده شده است.. به همراه راهنما وارد غار می شویم، یکی از زیباترین و با ارزش ترین غارهای آبی جهان با 65 میلیون سال قدمت!

طبق گفته های راهنما، اولین بار در سال 1355 یک گروه غارشناس انگلیسی و بعد هم در سال 1356 یک گروه غارنورد فرانسوی تلاش کردند به اعماق این غار نفوذ کنند، ولی موفق نشدند.

تا اینکه در سال 1368، یک گروه از غارنوردان کانون کوهنوردی کرمانشاه، موفق شدند درون غار و دالان های فرعی آن را کشف کنند. این گروه علاوه بر نفوذ به اعماق در حدود 12 کیلومتر، مسیرهای پرپیچ و خم و تاریک غار را پیمودند و از آن نقشه برداری کردند.
غار قوری قلعه

  وارد همان دالان ها می شویم. فضایی جذاب و اسرارآمیز و نسبتاً تاریک، که البته با چراغ هایی روشن شده و می شود بهتر فضا را دید.

با خودم فکر می کنم اگر «ادیسون» برق را کشف نکرده بود، در این تاریکی محض، چه می کردیم!

قندیل های آهکی زیادی با اندازه های مختلفی از سقف و کف غار بیرون زده اند، همان استالاکتیت و استالاگمیت ها که از رسوبات کربنات کلسیم و بی کربنات کلسیم متبلور، درست شده اند و به رنگ های سفید و زرد و قهوه ای، دیده می شوند.

سپس وارد فضایی بزرگ با ارتفاعی چند برابر ارتفاع دالان می شویم، جایی به نام تالار «بلور».

طبق گفته های راهنما، قشنگ ترین حوضچه های آب جهان در این تالار وجود دارد که البته خودم هم با چشم های خودم این موضوع را دیدم.

غار قوری قلعه

بعد از تالار بلور، دوباره دالان باریک دیگری هست که از آن می گذریم. در تمام این مسیر، هم آب زلال و شفافی، گام به گام با ما در حرکت است و انگار درباره مسیر دور و درازی که آمده، با خود زمزمه می کند.

بعد از این دالان، فضایی دیگر است،مکانی بسیار زیبا به نام «تالار عروس»؛ سقفی سفید و براق و مملو از کریستال های آهکی و استالاکتیت های سفید کوتاه و بلندی که جلوه خاصی دارند.

با گشاد کردن حفره ورودی غار با انفجار و نیز اقدامات آماده سازی، در حال حاضر حدود 500 متر از غار برای دیدن گردشگران آماده است.که شامل تالارهای مریم و کوهان شتر می باشد. چنین نام هایی هر کدام دلایل خاص خود را دارد. در داخل غار و بر روی سینه داخلی آن می توان به صورت طبیعی و بدون دخالت انسان آثاری چون حضرت مریم، فردوسی،‌ امیرکبیر، بابانوئل، شیرسنگی، ماهی، مارکبری، قارچ، برج پیزا، نیم رخ شیر، فیل، قلب، گل کلم، بستنی، کشتی، گردن غاز، آبشار، لاک پشت، نام حضرت محمد (ص) و نیز ماکت شهر پاوه را مشاهده کرد. تالار عروس نیز در 1500 متری غار قرار دارد. در این غار تالار کوچکی به نام برزخ که در فاصله دو قسمت غار قرار دارد را می توان مشاهده کرد.

علاوه بر همه این ها، این منطقه دارای ارزش تاریخی زیادی نیز هست.

غار قوری قلعه

بقایای قلعه ای مربوط به دوران ساسانیان در نزدیکی غار وجود دارد و نیز 30 شیء باستانی از جمله بقایای جمجمه انسان و سفال های پیش از تاریخ، در این جا کشف شده است.

البته در استان کرمانشاه، جاهای دیدنی دیگری نیز وجود دارد؛ مثل طاق بستان و کوه و سنگ نوشته بیستون، یا صخره فرهاد تراش و یا نمایشگاه آناهیتا در کنگاور، پاوه (شهر هزار ماسوله) و سراب روانسر.

 

 پی نوشت:

در 700 متری غار آبادی قرار دارد که در ایام قدیم اطراف این آبادی را قلعه های مختلفی در بر گرفته که شکل یکی از این قلعه ها شبیه قوری بوده است.(1)

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
+ چرا گوشت تاول زده؟
* آخه همین الآن یه خبر داغ شنیدم.
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

کوتاه و خواندنی

 

نخستین کبریت در سال 1827 میلادی، ساخته شد.

این کبریت را شیمیدان انگلیسی به نام جان واکر اختراع کرد.

 روزی واکر مشغول ساختن ماده قابل انفجاری برای تفنگ ها بود. وقتی ماده را ساخت، آن را با چوبی به هم زد . سپس سعی کرد، با مالیدن چوب به زمین، ماده ی چسبیده به آن را جدا کند. اما چوب آتش گرفت. همین ماجرا سبب شد که واکر مخترع کبریت شناخته شود.

کوتاه و خواندنی

فکر میکنی توی گردن زرافه ،چند تا استخوان پیدا می شود؟

 

اینکه زرافه گردن بلندی دارد،قبول.!اما بهتره بدونی که تعداد استخوانهای گردن زرافه درست به اندازه استخوانهای گردن من و توست.نه بیشتر و نه کمتر.یعنی 7 تا.در واقع همه پستانداران هفت استخوان دارند که فقط در بعضی از آنها،این استخوانها درازترند.

در گردن و سر زرافه،رگ های خونی " کششی"وجود دارند.یعنی کش می آیند و بلند می شوند.

در ضمن گردن این حیوانات، ماهیچه ای هم هست.

 

کوتاه و خواندنی

طب سوزنی و گیاهان دارویی چینی

 

چینی ها نوعی روش درمان خاصی ابداع کرده اند که در برخی کشورها، از جمله خود چین، هنوز هم برای درمان بیماران به کار می رود.

در این روش، سوزن هایی را در قسمت های خاص بدن بیمار فرو می کنند، تا بیماری هایش درمان شود.

استفاده از گیاهان دارویی نیز بخشی از روش طبابت چینی های قدیم بود که البته هنوز هم برای درمان بیماری ها از این گیاهان بهره می برند. در بسیاری از کشورهای جهان، این داروها شناخته شده اند و به فروش می رسند.

کوتاه و خواندنی

 

طلا در دریا

 

نوشته اند که در آب دریا حتی «طلا» را به صورت محلول پیدا کرده اند. مقدار طلای محلول در یک مترمکعب از آب، 50 میلی گرم است و اگر بخواهیم طلاهای موجود در آب دریاها را حساب کنیم، کافی است 50 میلی گرم را در یک میلیارد و 330 میلیون کیلومتر مکعب ضرب کنیم که حجم همه آب های روی زمین است.

کوتاه و خواندنی
این مقدار  طلا را اگر بین سه میلیارد نفر تقسیم کنیم، به هر کدام یک شمش طلا به وزن 22 تن می رسد.
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
مناجات نامه رایانه ای


ای خدا Hard دلم Format مکن .................................... Filed من را خالی از برکت مکن



Option غم را خدایا On مکن ........................................ File اشکم را خدایا Run مکن



Deltree کن شاخه های غصه را .................................... سردی و افسردگی را هر سه



Jumper شادی بیا تا Set کنیم ..................................... سیستم اندوه را Reset کنیم

نام تو Password درهای بهشت ................................... آدرس ایمیل Email سایت سرنوشت



ای خدا روز ازل Cad داشتی ......................................... Mouse بود اما مگر Pad داشتی



که چنین طرح 3D می زدی .......................................... طرح خود بر روی CD می زدی



تا نیفتد Bug در اندیشه مان ........................................ تا که ویروسی نگردد ریشه مان



ای خدا از ما ایمن فرست ............................................ بهر دلهای پر آتش Fan فرست



ای خدا حرف دلم با کی زنم ........................................ Help می خواهم که F1 می زنم
                                                                      
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

 

"چارلز دیکنز"

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

چارلز دیکنز: «اگر یارای فراموش کردن داشتم، همه چیز را از یاد می‌بردم، خاطرات آدمی، لبریز از غم و اندوه و پریشانی است»

 

در ساعت‌های پایانی هفتم فوریه 1812، «چارلز جان هافمن دیکنز» متولد شد، «چارلزدیکنز» از پیشگامان نویسنده‌های انگلیسی در عصر ویکتوریا بود، که با قدرت بی‌نظیرش در داستان‌نویسی و خلق شخصیت‌ها و رمان‌های به یادماندنی، شهرتی جهانی در میان نویسندگان انگلیسی زبان، کسب کرد.

دوران کوتاه کودکی

«چارلز، کودکی شاد بود، که در خانواده‌ای نسبتاً مرفه، زندگی می‌کرد. بیشتر اوقات او، به گردش می‌گذشت و از همان آغاز، مشتاقانه آثار نویسنده‌های مشهور را مطالعه می‌کرد. «دیکنز» بعدها از این دوران به عنوان «خاطرات هیجان انگیز دوران کودکی» یاد می‌کرد. دورانی که نقش به سزایی در برانگیختن تخلیل این نویسنده بزرگ داشت. از آنجا که اوضاع مالی خانواده «دیکنز» تقریباً مناسب بود، او توانست، دوران ابتدایی را در یک مدرسه نسبتاً خوب ،به پایان برساند، اما بدبختی در کمین این کودک خوشبخت بود!

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

چارلز،دومین فرزند از هشت فرزند خانواده بود و «جان دیکنز» برای فراهم آوردن یک زندگی مرفه و آبرومند برای خانواده پرجمعیتش ،به شدت زیر بار قرض رفت، تا جایی که به علت بدهی‌های فراوانی به زندان افتاد و این اتفاق به زندگی «چارلزدیکنز» به عنوان یک کودک خوشبخت، پایان داد.

نوجوان سخت کوش

چارلز 12 ساله، 10 ساعت در روز، در یک کارخانه کفش سازی، به سختی کار می‌کرد. او با پولی که به دست می آورد، کمک خرج خانواده بود و هر روز مجبور بود، صداهای گوش خراش دستگاه‌های غول‌پیکر و بوی تند چسب کفش را تحمل کند.

بعد از چند ماه، بالاخره پدر از زندان آزاد شد و خانواده دور هم جمع شدند، اما وضعیت مالی آن‌ها دیگر هیچ‌وقت مثل سابق نشد. چارلز همچنان در کارخانه کفش‌سازی، کار می‌کرد که پدر از دنیا رفت و جز قرض و بدهی، میراث دیگری برای او باقی نگذاشت.

«دیکنز» در رمان «دیوید کاپرفیلد»... که به علت شباهت بسیار زیاد به زندگی واقعی نویسنده، نوعی زندگی نامه، است... به خوبی این دوران را تشریح می کند: «تا آن جا که به یاد می‌آورم، هیچ‌کس، مطلقاً هیچ‌چیز برای من نداشت: نه نصیحت و راهنمایی، نه تشویق و دلگرمی و نه یاری و حمایت... اما همچنان امیدوار بودم که روزی خوشبخت خواهم شد!»

در بهار 1827، «چارلز دیکنز» به عنوان دفتردار در یک دفتر وکالت مشغول به کار شد، شغلی که بعدها بیزاری‌اش را نسبت به آن در بسیاری از آثارش، عنوان می‌کند.

عشق و ادبیات

«دیکنز» در هفده سالگی به عنوان تند نویس، در یک روزنامه استخدام و در همان سال با «ماریا بید نل» آشنا شد. سپس آنها تصمیم گرفتند تا با یکدیگر ازدواج کنند.«ماریا» در واقع همان «دورا» در داستان «دیوید کاپرفیلد» است. اما مخالفت خانواده «ماریا»، به این آشنایی پایان داد؛ آنها «ماریا» را به یک مدرسه خصوصی در پاریس فرستادند!

نویسنده ای که حامی فقرا بود...
در سال 1834، چارلزدیکنز به عنوان گزارش‌گر در روزنامه «مورنینگ کرونیکل» استخدام شد، او برای تهیه گزارش‌های خبری درباره انتخابات  و... به همه جای انگلستان سفر می‌کرد و تجربه می‌اندوخت.

او سرانجام شروع به نوشتن پاورقی در روزنامه کرد. این پاورقی‌ها به سرعت مشهور شدند؛ درمارس 1836، «چارلز دیکنز» کتاب «ماجراهای آقای بیک ویک» را منتشر کرد، که موفقیت ادبی بسیاری برای او رقم زد.«دیکنز» حالا دیگر یک نویسنده مشهور شده بود که با خلق آثاری چون: «الیورتویست» (1833)، دیوید کاپرفیلد (1850) و... روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شد.

نویسنده ای که حامی فقرا بود...
بیشتر آثار «چارلز دیکنز» به طرفداری از فقرا، کارگران و کشاورزان، انقلاب صنعتی را به انتقاد می‌کشند. او در آثارش، زندگی و بدبختی فقرا را بسیار ملموس و طبیعی تصویر می‌کنند.

«چارلز دیکنز» در آوریل 1834 با «کاترین تامسون هاگرث» ازدواج می‌کند. آن‌ها صاحب 10 فرزند می‌شوند. سال‌های شهرت و افتخار و ثروت در انتظار این خانواده پر جمعیت است. آنها در سال 1856 در یک خانه مجلل و باشکوه، ساکن می‌شوند، جایی که چارلز با آرامش، به خلق آثار جاودانه اش، ادامه می‌دهد.

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

حادثه و سال‌های پایانی

9ژوئن (19خرداد)، سال 1865، هنگامی که «دیکنز» با قطار مسافربری از فرانسه به انگلستان باز می‌گشت، دچار حادثه شد، همه واگن‌ها از ریل خارج شدند، به غیر از واگنی که «چارلز» در آن مشغول نوشتن بود. او از این حادثه جان سالم به در برد، اما عوارض ناشی از این حادثه او را بسیار ضعیف کرد.

چارلز بعدها  از این واقعه را استفاده کرد و از آن ،در اثر «مرد نشانه‌ای» (The signal- men) استفاده برد.

بعد از بهبودی، دیکنز سفری به دور دنیا آغاز کرد، در این سفرها،او آثارش را به طور شفاهی در برابر میلیون‌ها شنونده مشتاق می‌خواند.

. اما هیجان و خستگی ناشی از این سفرها، برای نویسنده ناتوان ،قابل تحمل نبود. سرانجام هنگامی که او برای یک سفر به دور انگلستان برنامه‌ریزی می‌کرد، بیمار شد و درست پنج‌سال پس از حادثه قطار، در روز 9 ژوئن 1870(17 خرداد)، در خانه‌اش در «هیام»Higham در گذشت.

جسد «چارلزدیکنز» در قطعه شعرا، به خاک سپرده شد. بر روی سنگ قبر او نوشته شده : «او حامی فقرا، دردمندان و ستم‌دیدگان بود و با مرگش یکی از بهترین نویسندگان انگلیسی از دنیا رفت».

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
معلمی به دانش آموزش گفت : زمان این جمله ها را بگو
من حمام می روم
تو حمام می روی
او حمام می رود
شاگرد : آقا اجازه این که سوال نداره روز جمعه دیگه
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
به یکی می گن چرا به چشم الاغت عینک سبز زدی ؟
طرف می گه : آخه می خواهم بهش کاه بدم فکر کنه ینجه
دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387

 

گرده های کار آگاه

آیا تاکنون شنیده‌اید که از گرده گیاهان برای کشف راز جنایت‌های مختلف استفاده شود؟ گرده‌ گیاهان امروزه به عنوان ابزار جدیدی در کشف جنایت- از آدم‌کشی گرفته تا ردیابی مواد مخدر- به کار می‌رود.

یکی از اولین جنایت‌هایی که به وسیله گرده‌ آشکار شد مربوط به سال 1959میلادی است. در این حادثه، مردی در اطراف رودخانه «دانوب» ناپدید شد. در تحقیقات اولیه، پلیس به فردی مظنون شد، اما چون مدرک کافی علیه او وجود نداشت، پرونده به همان صورت باقی ماند. این جا بود که گرده‌ها به کمک پلیس آمدند و راز قتل را گشودند.

پلیس در حین بررسی محل خواب فرد مظنون، متوجه کفش‌های گلی وی شد و آنها را برای تحقیقات بیشتر به دانشگاه «وین» فرستاد. محققان با بررسی گل‌ها متوجه شدند که گرده‌هایی از انواع گیاهان، مثل صنوبر، بید و توسکا در آن وجود دارد.

اما نوع دیگری از گرده، که 20میلیون سال قدمت دارد، کشف شد که مربوط به نوعی درخت کاج بود که تنها در یک نقطه از شمال وین رشد می‌کرد.

گرده های کار آگاه

پلیس بلافاصله با نشان دادن اطلاعات به دست آمده به فرد مظنون، توانست از او اعتراف بگیرد و جسد دفن شده مقتول نیز در نزدیکی آن درختان پیدا شد.

علم استفاده از گرده‌ و هاگ گیاهان و قارچ‌ها و کشف تحقیقات پلیسی «پالینولوژی» نام دارد که کلمه‌ای یونانی است و از «پالینو» به معنی پاشیدن و «پاله» به معنی گرده، گرفته شده است.

اما گرده‌ها چگونه به پلیس در تحقیقاتشان کمک می‌کنند؟ گرده‌ها ذراتی میکروسکوپی‌اند که در همه جا وجود دارند و با مطالعه آنها، می‌توان به اطلاعاتی نظیر این که از کجا آمده‌اند، به چه گونه‌ای از گیاهان تعلق دارند، چگونه پراکنده و چقدر از منبع اصلی‌شان دور می‌شوند، دست یافت.

علاوه بر این اطلاعات، هر گرده منحصر به فرد است و مانند اثر انگشت، گرده‌ هیچ دو نوع گیاهی مانند هم نیست. گرده‌ها دارای پوشش محکمی به نام «اکسین» هستند که از ترکیبات شیمیایی پایداری به نام «اسپوروپولنین» ساخته شده است، که باعث سالم ماندن گرده در سالیان دراز می‌شود.
گرده های کار آگاه

امروزه از این روش به طور گسترده‌تری در سراسر جهان، بخصوص در انگلستان، استفاده می‌شود. «پاتریشیا ویلت شایر»، یکی از فعال‌ترین متخصصان در این زمینه، در یکی از تحقیقاتش در سال 2003 از قتل چند کودک پرده برداشت. او متوجه نوعی گزنه شد که زمانی می‌روید که گیاهی آسیب دیده باشد. همچنین با ادامه بررسی این گزنه، دریافت ، گیاهی حدود دو هفته پیش از آن لگد شده که در نتیجه، آن‌جا این گزنه روییده است. با ادامه بررسی‌ها و مطابقت گرده‌های ته کفش قاتل و محل کشف جسدها، توانستند قاتل را محکوم کنند.

در آمریکا، گرده‌ گیاهان در ردیابی مواد مخدر نیز سهم بسزایی دارند. محققان با بررسی محموله‌ای از کوکائین، توانستند به اطلاعاتی از این قبیل که از چه منطقه‌ای چیده، در کجا بسته‌بندی و در چه منطقه‌هایی توزیع شده است دست پیدا کنند.

گرده های کار آگاه

به طور کلی، روند بررسی پرونده‌های مختلف پلیسی به کمک گرده‌ها یکسان است: ابتدا پلیس به محل وقوع حادثه می‌رود، بعد با بررسی و تعیین وسعت محل، آن را حفاظت می‌کند. سپس از جزئیاتی که با زمان تغییر می‌کند، نظیر شرایط آب و هوا و بوها، گزارشاتی را تهیه و با فیلم‌برداری و عکس‌برداری، آنها را ضبط می‌کنند. پس از آن، کار متخصصان گرده‌شناسی آغاز می‌شود. آنها با دستکش‌های استریل به جمع‌آوری گرده‌ها می‌پردازند و از گیاهان اطراف، به ویژه آنها که در حال گل دادن هستند، عکس تهیه می‌کنند. بعد نمونه‌ها را در شرایط خشک قرار می‌دهند و اگر گرده‌ای مرطوب و گلی باشد، آن را منجمد می‌کنند یا در یخچال نگه می‌دارند. در نهایت، مقایسه نمونه‌های جمع‌آوری شده از محیط با نمونه‌های به دست آمده از مظنون‌ها شروع می‌شود... .

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
X