دسته
جك وSMS
ستاره ها
ايرانشناسي
مهدويت
خبر گزاري مهدي فخر در شهر ستان ها
كرمان شناسي
بهترين مطالب
آموزش گام به گام تنیس
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 302380
تعداد نوشته ها : 622
تعداد نظرات : 55
Rss
طراح قالب
  • بار کج به منزل نمی رسه!
    • با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام، با هیچکدام، هر دو!
    • رمال: فالگیر (عمل و شغل فالگیری)
    • بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره!
    • با سیلی صورت خودش را سرخ نگه می دارد!
    • با کدخدا بساز، ده را بچاپ!
    • با گرگ دنبه می خوره، با چوپان گریه می کنه!

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • با یک دست دو هندوانه نمی شود برداشت!
    • با یک گل بهار نمی شود!
    • بدهکار را که رو بدهی طلبکار می شود!
    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • با آل علی (ع) هر که در افتاد ور افتاد.
    • با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت!
    • با پا راه بری کفش پاره می شه، با سر راه بری کلاه!
    • با خوردن سیر شدی، با لیسیدن نمی شی!
    • باد آورده را باد می برد!

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد!
    • این تو بمیری، ازآن تو بمیری ها نیست!
    • این قافله تا به حشر لنگ است!
    • این دغل دوستان که می بینی مگسـاننـد دور شـیرینـی (سعدی)
    • این هفت صنار غیر از اون چارده شاهی است!

     

                                                                    

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • اگر زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی!
    • اگر عسل نمی دهی باری نیش مزن.
    • اگر علی ساربونه، می دونه شتر را کجا بخوابونه!
    • اگر لالائی بلدی، چرا خوابت نمی بره!
    • اگر نخوردیم نان گندم، دیدیم دست مردم!
    • امیدواری یعنی پیروزی.
    • اگر بگوید ماست سفید است، من می گویم سیاه است!
    • اگر مهمان یک نفر باشد، صاحبخانه برایش گاو می کشد!
    • اگر همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار (زمین و) بمیر!
    • امان از خانه داری، یکی می خری دو تا نداری!
    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • امروز توانی و ندانی، فردا که بدانی نتوانی.
    • اندک دان بسیار گوست.
    • اندک اندک خیلی شود؛ قطره قطره سیلی.
    • انگور خوب، نصیب شغال می شود!
    • اوسا علم! این یکی رو بکش قلم!
    • اول اندیشه، وانگهی گفتار.
    • اولاد، بادام است؛ اولادِ اولاد، مغز بادام!
    • اول ِبچش، بعد بگو بی نمک است!
    • اول برادریِت را ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن!
    • اول، بقالی و ماست ترش فروشی!

     

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره!
    • اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وقتی!
    • اگر باباش را ندیده بود، ادعای پادشاهی می کرد!
    • اگر پیش خردمندان خامشی ادبست به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
    • اگر خوراک آسیا را نرسانی، سنگها همدیگر را می سایند.
    • اگر هست مرد از هنر بهره ور هنر خود بگوید، نه صاحب هنر
    • اگر حسود نباشد دنیا گلستان است.
    • اگر دعوت گرگ را قبول کردی، سگ را هم همراه خود ببر.
    • اگر دانی که نان دادن ثواب است تو خود می خور که بغدادت خرابست!
    • اگر دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند!
    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • اسبِ دونده، جو خود را زیاد می کند!
    • اسب را گم کرده، پی نعلش می گردد!
    • اسب و خر را که یک جا ببندند، اگر همبو نشوند همخو می شوند!
    • استخری که آب ندارد، این همه قورباغه می خواهد چکار؟!
    • اگر بیل زنی، باغچه خود را بیل بزن!

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • از نخورده بگیر، بده به خورده!
    • از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن!
    • از هر چه بدم آمد، سرم آمد!
    • اسباب خونه به صاحب خونه می ره!
    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • اسب ترکمنی است، هم از توبره می خوره هم از آخور!
  • توبره: کیسه ای که مسافران و شکارچیان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند. (کیسه ای که دارای بند است و در آن کاه و جو ریزند و به گردن چارپایان بندند تا از آن بخورند.
  • دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • از ماست که بر ماست!
    • از مال پس است و از جان عاصی!
    • از مردی تا نامردی یک قدم است!
    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
  • از گیر دزد در آمد، گیر رمال افتاد!
  • رمال: فالگیر (عمل و شغل فالگیری
  • دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
    صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت. مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه. پسر: 1- همه بچه ها از من بدشون می یاد. 2- همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. پسر: مامان دو دلیل برام بیار که چرا من باید برم مدرسه؟ مادر: 1- تو الآن پنجاه و دو سالته. 2- تو مدیر مدرسه هستی!

    حیف نون رفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز می زنی چترت باز می شه، یک درصد اگر باز نشد، دگمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپ هم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر. حیف نون می پره، دگمه سبز رو میزنه چتر باز نمی شه، دگمه قرمز رو می زنه چتر باز نمی شه، می گه: "اگه شانس ماست، حالا وقتی برسیم پایین جیپه هم رفته!"

    حیف نون یه پول سیاهی می اندازه تو تلفن، می گه: الو آفریقا؟
    حیف نون بچه اش می ره بالای دیوار می گه بچه بیا پائین می افتی مریض می شی!



    اگه گفتی پس از مرگ مدیر عامل گوگل (البته بعد از صد و بیست سال!) به فرزندش چی می‌رسه؟ گوگل ارث!

    به حیف نون می گن: بابات مرد.
    حیف نون می گه: دروغ می گین! یه اتفاقی افتاده، شما می خواین به من نگین!
     

    به حیف نون می گن صبحانه چی می خوری؟ می گه: تـیـلـیـد
    می گن ظهر ناهار چی می خوری؟ می گه: تـیـلـیـد.
    می گن شام چی می خوری؟ می گه: تـیـلـیـد.
    می گن اصلا ولش کن... اوقات فراغتت رو چی کار می کنی؟ می گه نون خورد می کنم واسه تـیـلـیـد!

    از حیف نون می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟
    می گه به من اطلاع ندادن. هنوز نمی دونم دایی شدم یا خاله!

    به حیف نون می گن: نفت، طلای سیاه است. حیف نون فرداش یه 5 لیتری می اندازه گردنش!

    ترانه ی زندگی 

    دسته ها :
    شنبه بیست و یکم 10 1387
    X