دسته
جك وSMS
ستاره ها
ايرانشناسي
مهدويت
خبر گزاري مهدي فخر در شهر ستان ها
كرمان شناسي
بهترين مطالب
آموزش گام به گام تنیس
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 305102
تعداد نوشته ها : 622
تعداد نظرات : 55
Rss
طراح قالب
یک روز منصور ماشینه باباش را ورداشت و گفت بزن بریم به سرعت برق و باد
و با یک موتوری تصادف کرد و موتوری به منصور گفت دیوونه دیوونه دیوونه شو دیوونه
همان لحضه پلیسی که آنجا بود به او گفت شهرو به هم ریختی دیگه چی میخوای؟
بعد منصور رفت پیش پدرش و گفت منو ببخش منو ببخش!
و بعد پدرش به او گفت تو عزیزه دلمی تو عزیزه دلمی

دسته ها :
سه شنبه پانزدهم 11 1387
X